... چیزهایی هست که نمی دانم .
می دانم ، سبزه ای را بِکَنَم خواهد مـُـرد .
می روم بالا تا اوج ، من پُر از بال و پرم .
راه می بینم در ظلمت ، من پُر از فانوسم .
من پُر از نورم و شن
و پُر از دار و درخت .
پُرم از راه ، از پل ، از رود ، از موج .
پُرم از سایه ی برگی در آب :
چه درونم تنهاست .
( سهراب سپهری )
باید امشب بروم ......برچسب : روشنی من گل آب,روشني من گل آب,روشنی من گل آب سهراب, نویسنده : 5ava123f بازدید : 130